پردیس امیر کبیر البرز

دلنوشته های کانون های فرهنگی پردیس امیرکبیر البرز به امام خمینی (ره)

 

دل نوشته کانون زبان و ادبیات عرب

 

بسم ربّ الشهداء و  الصدیقین                                                              

سلام آقای دلتنگی،آقای خوبی و مهر و وفا

امروز این منم،این بنده سرپاتقصیر که می خواهد از دلتنگی اش برای شما بنویسد،خدا کند راست باشد که می گوید:هر آنچه از دل برآید یقیناً بر دل خواهد نشست.نمی دانم چگونه شروع کنم!؟!آخر کار ساده ای نیست نوشتن برای کسی که بزرگواری اش برای همگان ثابت شده،وقتی مخاطب نوشته ام امام من است حتی قلم هم از نوشتن خوشحال است.راستش می خواستم از دلتنگی ام بگویم اما چه بگویم که حرف زدن باشما تمام تنگی دلم را از بین برده و فقط دوست دارم فریاد بزنم که چقدر دوستتان دارم،آقا می دانم دلتان از ما جوانان شکتسته و رنجور است،می دانم امیدتان را ناامید کرده ایم اما امروز می خواهم عهدی با شما ببندم،آقای خوبم دعا کن همانی بشوم که شما می خواهی همانی که مایه ی زینت شیعه گردد،شما و امام زمان دعایمان کنید،عیب کار از جعبه ی تقسیم نیست سیمِ سیارِ دل ما سیم نیست،ای خدا این هم هزاران طول موج،دیش احساسات ما تنظیم نیست.آقا خودت دعا کن دیش احساسمان به سوی پروردگار تنظیم شود،دلتان را شکسته ایم،می دانیم اما این را هم می دانیم که شما آنقدر مهربانی که با دل شکسته هم ما را دعا می کنی.

گفتند:عطا نمی شود...اما شد        بخشیده خطا نمی شود...اما شد

گفتند:به این آقا،آقا گفتن ها           درد تو دوا نمی شود ...اما شد

این روزها همه از مخاطب خاص دم می زنند،آقا اجازه می دهی من شما را به عنوان،نه صرفاً مخاطب خاص بلکه خاص ترین مخاطب عالم معرفی کنم؟شمایی که مخاطب قرار دادنتان دل ناآرام را این چنین آرام می کند می شود دل آرام ما شوی؟دلم سخت هوای حسینیه ی جماران را داردکه بگیرم تسبیح،بنشینم یک گوشه ی دنج،بشمارم یک یک وبگویم از دل،من همان عاشق دلخسته ی خونین جگرم،دل من یک سجاده پر از عطر خدا می خواهد که بیندازم،2رکعت عشق بخوانم آقا،دل من می خواهد.....یک کاسه از جنس طلا دارم غمی نیست،یک پنجره ی رو به خدا دارم غمی نیست حاجی سرت گرم طواف کعبه باشد،من هم روح الله الخمینی دارم غمی نیست...گاهی از یاد می بریم شما را پدر ولی،این کودک فراری خود را قبول کن و در حقش دعا کن که یقیناً دعایت گیراست آقا شما حماسه سرودید و ما به نام شما فقط ترانه سرودیم و نام درآوردیم،برای اینکه بگوییم با شما بودیم،چقدر از خودمان داستان درآوردیم!!آری من نه پلاک شناسایی دارم،نه رمز شب را می دانم،نه راه برگشت را می شناسم،آواره میان خط مقدمی که دور تا دورم را میدان مین فرا گرفته است،آقا اگر به دادم نرسی از دست رفته ام....قبل از تو دلم گلی که نیکوست نداشت،هم چون تو پدر که فاطمی خوست نداشت ازبس که تو ماه و مهربانی آقا،والله نمی شود تو را دوست نداشت!!!دیگر نمی دانم چه بگویم فقط آقا خواهش دارم:به امید آمده ام خانه خرابم نکنی،همه کردند جوابم،تو جوابم نکنی

دعایم کن که سخت محتاج دعایم......

دل نوشته های کانون گردشگری و ایرانگردی

سالها می گذرد حادثه ها می آید                  انتظار فرج از نیمه خرداد کشم

 

یارب قوام راه خمینی مدام باد/جاوید رهبر ره و خط قیام باد

هجر امام؛ جان و دل از مؤمنین شکست/بر جان آن شکسته دلان صد سلام باد

 

ای خمینی ای مسیحای زمان/ای تسلای دل و آرام جان

یاد تو ما را چراغ روشن است/عشق تو همواره در جان و تن است

 

دل نوشته های کانون عرفان و ادیان نوظهور

 

گل رفت و شمیم خوشش اینجاست هنوز

بلبل به هوا ی گل چه شیداست هنوز

رفتی ز جهان اگر چه ای روح خدا

لیکن علم مهر تو بر پاست هنوز

رحلت جانسوز امام خمینی(ره) تسلیت باد

 

با آمدنت بهار دل پیدا شد / بلبل به نوا آمد و گلها وا شد

ای کاش که رفتنت نمی دیدم من / با رفتن تو قیامتی بر پا شد . ..